• 1403/03/12 - 12:37
  • - تعداد بازدید: 8
  • - تعداد بازدیدکننده: 7
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

چرا مطالعه ابن‌سینا در جهان معاصر اهمیت دارد؟- قسمت اول

334006.mp3 چرا مطالعه ابن‌سینا در جهان معاصر اهمیت دارد؟- قسمت اول

 

چرا مطالعه ابن‌سینا در جهان معاصر اهمیت دارد؟- قسمت اول

 

** این متن مقدمه پروفسور جان مک گینیس (Jon McGinnis)  استاد فلسفه دانشگاه میسوری سنت لوییس امریکا است بر ترجمه فارسی کتاب ابن‌سینا از سلسلهاندیشمندان قرون میانهدانشگاه کمبریج که با ترجمه دکتر روح الله فدایی و ویراستاری دکتر حامد آرضائی به زبان فارسی در آمده است.

 

در مقدمه اصلی کتاب، به این نکته اشاره کردم که ابن‌سینا یک اندیشمند نظام‌مند بوده است «که مجموعه‌ای از مفاهیم، نگره‌ها و استدلال‌های پایه را در سرتاسر موضوعات و مسائل فلسفی مختلف درهم تنیده ‌است». اکنون که بیش از ده سال از انتشار این کتاب می‌گذرد، تمجید و شگفتنی من از نظام فلسفی ابن‌سینا و جهان‌بینی او بیشتر شده است. بر این اساس، هنگامی که شروع به اندیشیدن درباره نگارش مقدمه‌ای برای ترجمه فارسی این اثر کردم، ذهنم متوجه نحوه آشنایی اولیه‌ام با ابن‌سینا و سپس اشتغال به جهان‌بینی او گردید. ماجرایی که ذکر خواهم کرد، به دو سال از عمرم در زمانی که دانشجوی دکتری بودم مربوط می‌شود و حاکی از نحوه تعامل ‍من با دو استاد رساله خود دکتر جیمز راس[1] و دکتر اورت روسان[2] است. از خواننده محترم تقاضا دارم این ماجرا را فراتر از بیان یک زندگی‌نامه بداند، چرا که معتقدم حاوی نکاتی درباره طبیعت مانای نظام فلسفی و جهان‌بینی ابن‌سینا است.

رساله دکتری من به مقایسه نظریات ارسطو و ابن‌سینا درباره زمان اختصاص داشت. بیان ارسطو از زمان با طرح چندین اشکال آغاز می‌گردد و این مطلب را به ذهن متبادر می‌سازد که گویا زمان امری واقعی نیست. او سپس بلافاصله به تحلیل خود از چیستی زمان منتقل می‌شود. همین موضوع به چالشی برای شارحان ارسطو –چه در دوره باستان و چه در دوره معاصر- بدل گشت، چرا که ارسطو هرگز اشکالات ناظر به عدم تحقّق زمان را دنبال نکرد؛ نه راه‌حل کاملی برای آنها ارائه داد و نه اثباتی برای تحقّق زمان مطرح ساخت. به همین خاطر مواجهه با نگاشته‌های ابن‌سینا برای من بسیار خوشحال‌کننده بود، زیرا او نه‌تنها به همه اشکالات ارسطو (و همچنین سایر اشکالاتی که پس از ارسطو طرح شده بود) پاسخ داده، بلکه تحقّق داشتن زمان را نیز اثبات کرده بود؛ و این اوّلین اثبات مبنی بر واقعیت و وجود زمان در کلّ دوره باستان و سده‌های میانه تلقی می‌شد. با مطالعه این اثبات متوجه شدم که موضوع رساله خود را یافته‌ام.

راهبرد کلّی ابن‌سینا در باره زمان آن است که آن را معادل امکان طیّ مسافتی خاص با یک سرعت ثابت می‌داند، و نشان می‌دهد که اگر این امکان امری واقعی نباشد، برخی واقعیات در باره حرکت بدون تبیین باقی خواهد ماند. به‌علاوه، ابن‌سینا از تطابق زمان با این امکان به‌خصوص، برای اثبات قدم عالم –دیدگاهی که مقبول او و برخی دیگر از فیلسوفان بود- بهره برده است. استدلال ابن‌سینا بر وجود زمان در عین پیچیدگی –و اینکه زمان زیادی از من گرفت تا آن را فهم کنم-، استدلالی هوشمندانه بود و از این رو با اطمینان آن را به جیمز راس –استاد راهنمای بخش فلسفی رساله دکتری‌ام- ارائه دادم و در کمال تعجب با این پاسخ وی مواجه شدم: «بسیار خب، استدلال بدی بود. دو هفته دیگر مجدداً بیا و به من بگو چه اشکالی در این استدلال وجود دارد.» من متوجه اشکال استدلال نشدم و تنها حدسی که می‌توانستم بزنم آن بود که مسئله به مفهوم امکان باز می‌گردد. بخش‌هایی را که ابن‌سینا درباره امکان سخن گفته بود، پیدا کردم و سپس جلسه‌ای با اورت روسان –استاد راهنمایم در بخش زبان عربی و مطالعات اسلامی- ترتیب دادم تا متون عربی مذکور را مطالعه کنیم. در پایان دو هفته دریافتم که ابن‌سینا چه وجود‌شناسی موجّهاتی پرباری دارد و اطلاعات من از آن چقدر سطحی بوده است. در دیدار بعدی خود با جیمز تلاش کردم استدلال ابن‌سینا درباره واقعیت داشتن زمان را با فهم دقیق‌تری که از امکان پیدا کرده بودم توضیح دهم، ولی باز هم همان پاسخ قبلی را دریافت کردم: «بسیار خب، این بدترین استدلالی است که تا کنون شنیده‌ام. برو و دوباره بیا و من بگو اشکال این استدلال در کجاست.»

دو سال بعدی عمر خود را صرف یافتن اشکال استدلال ابن‌سینا کردم تا بتوانم نسخه‌ای مستحکم‌تر و نه «بد» از آن به جیمز ارائه دهم. این مطالعات مرا از متافیزیک موجهاتی ابن‌سینا به نظریه او در باب وجود و ماهیت، فهم خاص او از قوّه و فعل و ماده و صورت، و دیدگاه منحصر به فرد او درباره حرکت –که خود متضمّن نظریه ادراک اوست- منتقل ساخت و در همه این مدت، مطالعاتم با منطق ابن‌سینا و همچنین نظراتش درباره چیستی علم، طبقه‌بندی علوم و روش‌شناسی علوم همراه بود. هر دو هفته یکبار با فهمی عمیق‌تر از ابن‌سینا و نظام فلسفی او نزد جیمز باز می‌گشتم، به این امید که بتوانم او را متقاعد سازم که استدلال ابن‌سینا درباره زمان استدلال بدی نیست و هر بار جیمز پاسخ می‌داد: «این بدترین استدلالی است که تا کنون شنیده‌ام.»...

 

* ادامه ی مقدمه ی پروفسور جان مک گینیس بر ترجمه فارسی کتاب ابن‌سینا را در قسمت دوم و سوم مطالعه نمایید.

 



[1] James Ross

[2] Everett Rowson

  • گروه خبری : کوته نوشتهای حکمت و تاریخ پزشکی
  • کد خبر : 334006
کپی لینک کوتاه:
کلمات کلیدی
امین محمدی
خبرنگار:

امین محمدی

Template settings